اخبار روز

ممنوعیت «سگ‌گردانی» مبنای قانونی ندارد

مسئله حیوانات و حقوق حیوانات در دهه اخیر بیشتر در افکار عمومی مطرح می‌شود. هرچند سابقه این حقوق در کنوانسیون‌های بین‌المللی به کنوانسیون رامسر، توکیو و استکهلم برمی‌گردد. موضوعی است که پیش از این درباره آن بحث شده و قوانینی برای آن تصویب شده است. اما در چند سال گذشته با ورود پلیس و محاکم قضایی به این قضیه و مجادله‌هایی که در حوزه عمومی با حقوق حیوانات می‌شود بیشتر این مسئله را در افکار عمومی برجسته کرده است. یک هفته پیش موضوع سگ‌گردانی مجددا مطرح شد و پلیس آن را ممنوع اعلام کرد. قوانین ایران، اسناد و کنوانسیون‌های بین‌المللی در این رابطه چه می‌گویند؟

سوال شما چندوجهی است و موارد مختلفی در خود دارد. برای پاسخ به بخش کنوانسیون‌های بین‌المللی؛ ناگزیرم به عقب برگردم. در قرآن و احکام اسلامی در مورد حقوق حیوانات مطالبی آمده است. برخلاف حرف معلمان ما که وارد کلاس می‌شدند و می‌گفتند: «مگر اینجا جنگل است؟» باید گفت اتفاقا جنگل قوانینی زیاد و سفت و سخت‌تر از قوانین بشری دارد. حیوانات نیز حقوق خود را دارند و برخلاف انسان‌ها همدیگر را می‌خورند؛ ولی حق و حقوق هم را پایمال نمی‌کنند. از زمانی که قشر خاکستری مغز انسان‌ها تکامل پیدا کرد و انسان اولیه از جنگل بیرون آمد و غارنشین و بعدها شهرنشین شد و شروع به تامین منافع خود از حیوانات کرد، ناخودآگاه به این نتیجه رسید که اگر حق و حقوق آنها را رعایت نکند آنها نیز حق و حقوق انسان را رعایت نمی‌کنند. یعنی اگر شروع به گوسفندداری کرده‌ایم با مراقبت ناصحیح، از آنها شیر کافی نمی‌گیریم. اگر از جان گوسفندان محافظت نکنیم، گرگ آنها را می‌درد و اگر در برابر بیماری محافظت نشوند، نمی‌توانند بره بزایند. درحقیقت رعایت حقوق حیوانات همیشه بود، ولی ظواهر آن فرق کرده است. در دین اسلام مباحث جالبی در رابطه با حقوق حیوانات مطرح شده است و با تعمق در آنها اطلاعات خوبی به دست می‌آید، به‌طوری‌که اگر امروز کسی این حرف‌ها را تکرار کند، گفته خواهد شد انسانی بسیار روشنفکر و به‌روز است.

 چند مورد می‌توانید مثال بزنید؟

در سوره مائده گفته شده است اگر سگ شکاری شما برایتان شکاری در «دهان» آورد پاک است و می‌توانید آن را بخورید؛ اما اگر سگ از آن شکار خورده بود نمی‌توانید آن شکار را بخورید. این دستور برای رعایت پاکیزگی طعام نیست، بلکه به خاطر منافع حیوانات است. سگ شکاری که آنچنان گرسنه باشد که شکار را بخورد، مستحق غذاست. یعنی وظیفه شکارچی ابتدا سیر کردن شکم حیوان است. اول باید حقوق حیوان و بعد حقوق خود را رعایت کند. این حرف غربی نیست و در قرآن آمده است. در کتابی از علامه محمدتقی جعفری در رابطه با همزیستی با حیوانات گفته شده است اگر از حیوانی نگهداری می‌کنید، حقوق او را رعایت نکنید، غذای مناسب به او ندهید، مکان نگهداری مناسب نداشته باشد و بهداشت مناسب او را رعایت نکنید، حاکم شرع می‌تواند شما را به شلاق محکوم کند. در حالی که امروز اگر کسی به خرس سنگ بزند قانونی نداریم تا او را مجازات کنیم. در مرحله‌ای دیگر حیوانات مونس و همدم ما می‌شوند و ما آنها را به خانه‌های خود می‌آوریم. حق و حقوق آنها باید رعایت شود. سگ جرمی مرتکب نشده که سگ خلق شده است. پس به ذات اینکه چه حیوانی است حق و حقوقی از او ضایع نمی‌شود.

 سوگندنامه دامپزشکی درمورد حقوق حیوانات چه می‌گوید؟

-ما دامپزشکان سوگند می‌خوریم که در کاهش آلام حیوانات بکوشیم. حیوانی که به کشتارگاه می‌رود قبل از ذبح معاینه می‌شود تا اگر بیمار است و مشکل خاصی دارد، کشتار نشود. او باید در شرایطی ذبح شود که درد نکشد و در کوتاه‌ترین فاصله ممکن به حالت مرگ برسد. در کشتارگاه گاو را قبل از ذبح با شوک الکتریکی بیهوش می‌کنند تا درد نکشد.

 تا اینجا تقریبا کلیاتی درمورد حق و حقوق حیوانات به معنای عام آن مطرح شد. درمورد حیوانات خانگی که این روزها خیلی از مردم در خانه نگهداری می‌کنند، به لحاظ قانونی و فرهنگی به چه مواردی می‌توان اشاره کرد؟ 

درمورد حیوانات خانگی با چند نوع حیوان و چند گروه آدم مختلف سروکار داریم و اختلاف‌نظر به ‌وجود می‌آید. گاهی پلیس و کسی که دم از حقوق حیوانات می‌زند یک حرف می‌گویند، اما نوع بیان آنها با هم تفاوت دارد. قطعا شهرهای ما برای شهروندان ساخته شده است و باید حقوق شهروندان در آنها رعایت شود و کسی که حیوانی با خود همراه دارد بر بخشی از حقوق خود این را می‌گنجاند و در کنار آن، آن شخص موظف به رعایت حقوق این حیوان است. شهرداری موظف به سیر کردن شکم تمام حیوانات نیست، ولی موظف است اگر کسی حیوانی داشت جایی برای راه بردن او فراهم کند. این منطقی است. در هیچ کجای شرع ما، حق داشتن حیوان از انسان سلب نشده است؛ ولی حیوان داریم تا حیوان؛ یکی اینکه نباید از حیواناتی نگهداری کنیم که به نوع بشر آسیب می‌زنند. دوم نباید حیوانات در حال انقراض باشند. سوم اینکه نگهداری از حیوان نباید به‌گونه‌ای باشد که بهداشت شهر را به خطر بیندازد؛ البته این مسئله دو طرفه است، نه حیوان بهداشت شهر را به خطر بیندازد و نه انسان بهداشت حیوان را نادیده بگیرد. در دو دهه اخیر مردم بیشتر به داشتن حیوانات خانگی روآورده‌اند. همان‌طور که تمایل آنها به داشتن ماشین بیشتر شده است. کلا زندگی ایرانیان به سمت صنعتی شدن پیش می‌رود و از سنت‌ها فاصله می‌گیرند. درعین‌حال برخی گرایش‌ها به این دلیل که ذاتی است در ما باقی مانده است. ما عوض نشده‌ایم، ریخت ما عوض شده است. برای مثال نیاکان ما 100 سال قبل با مرغ و خروس‌ زندگی می‌کردند و ما هم امروز خلأ زندگی ماشینی را با آوردن حیوانات پر می‌کنیم. ازسوی‌دیگر،‌ تضارب فرهنگ در حال رخ دادن است و ما نمی‌توانیم با آن مقابله کنیم. اگر پلیس بدون منطق بگوید هیچ کسی حق ندارد سگ خود را بیرون بیاورد، اولین اتفاق این است که مردم توجه نمی‌کنند و حرف پلیس ضایع می‌شود. در این مرحله باید فکر کنیم و حرفی بی‌منطق نزنیم.

من مصاحبه‌ای از آقای جعفری‌دولت‌آبادی در ارتباط با پرونده حمله دو سگ در لواسان به یک دختر بچه دیده‌ام. دادستانی، آن پرونده را برای نظر کارشناسی در رابطه با خلق‌وخوی حیوانات برای من فرستاده بود. در وهله اول به این نتیجه رسیدم که حق برخورداری از فضای پارک ابتدا برای دختربچه محفوظ بود نه آن سگ‌ها و اولویت با بچه بود. شهر جای شهروند است و ما باید جایی برای حیوانات در نظر بگیریم. این نقص شهرداری است که در مقابل در ورودی هر پارکی می‌نویسد سگ‌گردانی ممنوع است. اگر این اتفاق در کشور متمدنی مثل سوئد رخ می‌داد بی‌بروبرگرد آن دو سگ را می‌کشتند. چون کار حیوان شهری حمله کردن به آدم‌ها نیست. ما به آنجا رسیده‌ایم که اگر انسانی همنوع خود را بکشد، او را اعدام می‌کنیم؛ اما به آن مرحله نرسیده‌ایم که اگر حیوانی، انسانی را بکشد او را بکشیم و در این زمینه خلا قانونی داریم. امروز تنش ایران و آمریکا چه علتی دارد؟ جوامع از کجا به تنش می‌رسند؟ از جایی که به درستی با هم مذاکره نمی‌کنند و حرف هم را نمی‌فهمند. در این مورد هم تنش و تغییر فرهنگ ایجاد می‌شود. پلیس نمی‌تواند چنین قانون و محدودیت‌هایی را وضع کند باید مجلس تصویب کند که در این کشور نگهداری از حیوانات ممنوع است یا نه؟ البته بسیاری از قوانین بدون نگاهی واقع‌گرایانه نوشته می‌شود. مثل ممنوعیت داشتن ماهواره که همه ایرانی‌ها از آن استفاده می‌کنند. ما به نیازمان توجه نمی‌کنیم. این تداخل‌ها و اخبار بسیار منطقی است؛ من زودتر از این‌ها منتظر تشدید اختلاف‌نظرها و حاشیه‌ها درزمینه حقوق حیوانات بودم. بچه‌های ما به خواست خود به دنیا نیامده‌اند. وظیفه خانواده حمایت کردن از بچه‌ها است. خصوصا اگر بچه محدودیت و معلولیتی نیز داشته باشد. ما زیستگاه این حیوانات را خراب کرده‌ایم. جایی را که می‌توانستند شکار کنند، تخریب کرده‌ایم. از جنگل‌ها و بیشه‌ها شهر ساخته‌ایم خانه آنها را ویلا کرده‌ایم. ما باید از باقیمانده این حیوانات حفاظت کنیم. حق نداریم به آنها سنگ بزنیم و آنهار ا بکشیم. باید به خاطر داشته باشیم هیچ کدام از این گونه‌های جانوری بی‌دلیل در طبیعت بوجود نیامده‌اند. وجود سوسک و مورچه و خرس در طبیعت دلیل دارد. انقراض هر کدام از اینها بیشترین آسیب را برای نوع بشر به همراه دارد. تاریخ این مطلب را ثابت کرده است. در هر کجا که قانون جنگل را به هم زدیم، طبیعت به ما آسیب زده است. نمونه آن را در سیل‌های اخیر دیدیم. ما پیشروی کردیم و حق طبیعت را از او گرفتیم و طبیعت در یک روز همه آنها را از ما پس گرفت. ما در مقابل طبیعت قدرت مواجهه نداریم. بشر ضعیف‌ترین موجود روی کره خاکی است، اگر ابزارهای ما را از ما بگیرند هیچ کدام‌مان نمی‌توانیم دو روز در جنگل زندگی کنیم و زنده بمانیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *